ناب سرا
شعردو
Category: naabsora, دستهبندی نشده
بیا با هم از این دنیا چو پروانه رها باشیم «بگیریم» دست یکدیگر از این غمها جدا باشیم من و تو ، می شویم باران، شبیه کودکی هامان. خدا را خوش نمی آید گرفتار بلا باشیم دوباره سال نو آمد ، پر از پرهای تو خالی ! میان این همه آفت ، چرا ما بی وفا باشیم؟ تمام مردم اینجا ، همه سر درگم و خسته برای مردم دنیا ، بیا غرق دعا باشیم …
به دستم نامه ای دارم ، به دستت می رسد آیا ؟! به دنیایت به جا مانده ، هنوزم ردی از رویا؟ به پایت مانده بودم تا مرا باور کنی شاید عوض کردی مرا آخر به زرق و برق این دنیا ؟ قبولت کرده بودم با تمام بچگی هایت شدم کودک ترین عاشق ،چه زیبا و چه نازیبا.. همه« رفتند» و من ماندم ، نشستم گوشه ای ساکت زمان رفت و جهان گم شد، میان
شعردر خرابات مغان نور خدا می بینم
Category: naabsora
در خرابات مغان نور خدا می بینم این چه نوریست خدایا زکجا می بینم
Category: naabsora
در اینجا اشعار شما منتشر می شود